هر زمانی که فرایندی را در کسب و کار خود بخواهیم ایجاد بکنیم بهترین راه حل و یا اولین گام این است که بتوانیم کار کنان خود را از لحاظ ذهنی و فیزیکی هم گام با اجرای فرایند بکنیم و یک مدیر خوب به درستی می داند که این کارکنان هستند که فرامین و دستورات او را باید اجرا کنند و در نهایت به بهترین شکل ممکن اجرا بکنند. پس باید این توانایی رو جز مهارت های ضروری قرار دهند که باید فرا بگیرند.
این که مدیر بتواند در مواقع ایجاد تشنج و ناهنجاری ها در کسب و کار یک نظر کاملا متقاوتی را ارائه کند یا این که بتواند این نظر و ایده ای متفاوتی را که ابلاغ کرده است رو با حسی درونی خود بپذیرید و ایمان داشته باشد که کار درستی را انجام می دهد و این حس درونی را به کارکنان خود انتقال دهد.
همه ما چه مدیر باشیم و یا چه یک کارمند نسبت به گذشته خود تغییراتی را داریم ولی تفاوت یک مدیر با کارمند در این است که یک مدیر باید به صورت یک الزام از این گذشته ها و تغییرات و تفاوت هایی که نسبت به گذشته داشته درس بگیرد زیرا که مسئولیت مجموعه بزرگتری را دارد. و درنهایت باید به عنوان مدیر در شرایطی باشد که شناخت کاملی از خود انگاره خود داشته باشد.