اخلاق در برنامهریزی مالی برای قرن جدید
افزایش فروش به هزینه کسانی که این محصولات برای آنها مناسب نیستند، قابلتحمل نخواهد بود.
با این کلمات، پل اف روی، مدیر بخش مدیریت سرمایهگذاری کمیسیون امنیت و بورس، در جلسه انجمن ملی ، چاپ آبی را برای انتظارات اخلاقی متخصصان خدمات مالی در قرن بیست و یکم منتشر کرد.
انتظار میرود که متخصصان خدمات مالی و شرکتهای آنها به دنبال منافع مشتریان خود باشند و سوددهی به هزینه مشتریان تحمل نخواهد شد.
ورود به قرن بیست و یکم
این باور که مسئولیت اولیه هر شرکت به حداکثر رساندن ثروت سهامداران است، دور انداخته میشود و با این باور جایگزین میشود که شرکت مسئولیت زیادی برای بسیاری از ذینفعان دارد، که ابتدا و در درجه اول مشتریان خود هستند.
سود برای سهامداران یک عنصر ضروری است، اما دیگر تنها تمرکز اصلی و تنها تمرکز نخواهد بود.
در نیمه دوم قرن بیستم برنامهریزی مالی به یک عمل متمایز تبدیلشده است.
با این توسعه، تعدادی از سازمانها ظهور کردهاند که هدف آن تبدیل برنامهریزی مالی به یک حرفه با تمام نشانههای یک حرفه، ازجمله تعهد به رفتار اخلاقی است.
چنین تعهد به رفتار اخلاقی تشخیص میدهد که تعهد اولیه هر حرفهای برای خودشان نیست بلکه برای مشتریان آنهاست.
بنابراین نگرانی در مورد متغییر های ارزش های غیر اخلاقی، یکی از سریعترین ابزارهای مالی در حال رشد در دسترس است.
برای چه کسی مناسب است؟
مغییر های فروش سالیانه از جدیدترین نمونه های تعارضهای اخلاقی هستند که برنامهریز مالی در هزاره جدید با آن مواجه خواهد شد.
محصولات جدید مشکل درگیری منافع را افزایش خواهد داد. منافع بین شرکت ها، برنامه ریزان و مشتریان.
برای کمک و غلبه بر این مشکلات و ممانعت از نیروی نظارتی نهادهایی مانند کمیسیون بورس و اوراق بهادار، برنامه ریزان مالی آنچه را که سایر گروهها انجام داده را نیز انجام دادهاند و تلاش کردهاند که فعالیت خود را به عنوان یک حرفه معرفی کنند.
در مورد برنامهریزی مالی، برنامه ریزان مالی رسمی استانداردهای اصول اخلاقی را ایجاد کردهاند که نشاندهنده اجماع عام در مورد آنچه برای برنامه ریزان از یک دیدگاه اخلاقی لازم است را منعکس میکند.
اگر ما اصول آن کد را بررسی کنیم، میتوانیم احساس خوبی برای آنچه در حال حاضر است و در آینده، از نظر اخلاقی موردنیاز برنامه ریزان مالی می باشد بدست آوریم.
این کدها تأیید میکنند که یک متخصص خدمات مالی باید حرفهای باشد که جامعیت و بیطرفی را از خود نشان میدهد، و درعمل خود، که بهطور منصفانه و با محرمانه بودن عمل میکند، توانمند و کوشا باشد.
بهطور خلاصه، هفت مشخصه صداقت، اهمیت، صلاحیت، عدالت، حرفه ای بودن، محرمانه بودن، دقت برای مشاهده آنچه از برنامه ریزان مالی از یک دیدگاه اخلاقی لازم است، را فهرست میکند که آنها یک طرح کلی از مسئولیتهای اخلاقی اساسی برنامهریز مالی را ارائه میکنند.
همانطور که دیدهایم، حرکت اولیه برای افراد، در هزاره جدید، تأکید بر این است که آنها حرفهای هستند.
تمامی ویژگیهای دیگر نظیر جامعیت، عینیت و صلاحیت، الزامات هر حرفهای هستند.
ازاینرو، شروع با بررسی آنچه به معنای حرفهای بودن است و چرا گروهها میخواهند خود را به عنوان حرفهای بشناسند، مفید خواهد بود.
۱.حرفه ای گری
آنچه در هزاره جدید برای برنامه ریزان مالی اتفاق میافتد در آغاز قرن بیستم در میان فروشندگان بیمه اتفاق افتاد.
در سال ۱۹۲۷، سلیمان هابنر کالج آمریکایی را تأسیس کرد تا به افراد فروشنده بیمه عمر آموزش دهد تا، فروش بیمه عمر را به یک حرفه تبدیل کند و امیدوار است که فروش بیمه را به عنوان یک شغل ایجاد کند.
همانطور که هابنر فروش بیمه عمر را در سطح یک حرفه قرارداده است، اکنون زمان آن رسیده که سرویسهای مالی را در همان هواپیما قرار دهیم.
با این حال، رویای هابنر مدتها قبل از آغاز سال ۱۹۲۷ “کالج آمریکایی” آغاز شد.
در سال ۱۹۱۵، هابنر، در یک سخنرانی که قبل از نشستهای سالانه زندگی بالتیمور وزندگی نیویورک ارائه شد، از نمایندگان بیمه درخواست کرد که حرفهای باشند و در سخنرانی که امروزه بهموقع آن است، ویژگیهای حرفهای را مشخص کند.
هابنر با استفاده از پزشکان، وکلا، معلمان و دیگران به عنوان مدلی از آنچه متخصصان باید باشند، را معرفی کرد.
هابنر چهار ویژگی حرفهای را ذکر کرد.
۱. این متخصص در کاری که مفید و عالی است و برای الهام بخشیدن به عشق و اشتیاق به بخشی از فرد شاغل، نقش دارد.
۲. حرفه حرفهای در حرفه خود نیازمند دانش کارشناسی است.
۳. در بهکارگیری این دانش، فرد شاغل باید دیدگاه تجاری خود خواهانه را رها کند و به نفع مشتری عمل کند.
۴. فرد شاغل باید دارای روحیه وفاداری نسبت به افراد حرفهای باشد، که کمکی به عامل مشترک همه آنها میکنند، و نباید اجازه دهند که هیچگونه عمل غیرحرفهای منجر به شرمساری در کل حرفه شود.
این ویژگیها امروزه در برنامه ریزان مالی اعمال میشوند، درست همانطور که در سال ۱۹۱۵ به آژانس بیمه مراجعه کردند.
بیایید هر ویژگی را به حرفه برنامهریزی مالی اعمال کنیم.
۱. این خدمات مالی مفید هستند و تأمین آنها نیازمند تخصص است.
در برنامهریزی اقتصادی این حقیقت آشکار میشود که به مردم کمک میکند تا اضطراب را کاهش دهند و امنیت را به دست آورند که این کار را به یک حرفه نجیب تبدیل میکند.
سالخورده شدن این نسل، هزاران نفر را در نیاز به کمک به بیمه کردن داراییهای خود به درستی برای تأمین سن قدیمی خود رها میکند.
در هزاره جدید، بیمه لازم خواهد بود تا تضمین کند که ما بیش از بیمه کردن در برابر مرگ نابهنگام ، بیشتر از داراییمان زندگی نمیکنیم.
برای فراهم کردن این نیازها، برای کمک به مردم برای برآورده کردن آن، قطعاً مفید است.
۲. با توجه به معیار دوم حرفهای گری، واضح است که خدمات مالی، منطقهای پیچیده است که نیازمند مطالعه برای تبدیل شدن به یک متخصص توانمند است، که در کنار آخرین پیشرفتها قرار میگیرد و نهتنها یاد میگیرد که آخرین اعمال سودمند چه هستند، بلکه درک میکنند که چرا آنها مفید هستند.
۳. با توجه به معیارهای چهارم، ضروری است که برنامهریز مالی استانداردهای کار را تأیید کند.
۴. برای اهداف ما، جالبترین ویژگی حرفهای، سومین مورد است، چراکه یک نسخه اخلاقی ارائه میدهد.
این کار”حرفهای” نیاز به برای رها کردن دیدگاه تجاری کاملاً خودخواه دارد و همیشه به نفع مشتری است.
رقابت با چشمانداز تجاری هلیکوپتر بدون سرنشین
این دیدگاه کسانی است که تنها دغدغه تجارت پول درآوردن یا افزایش سود را دارند.
این دیدگاهی است که توسط حامیان افراطی نظام بازار آزاد منعکسشده است و اقتصاددان، میلتون فریدمن و سایرین هستند و اصرار دارند که اولین و تنها مسئولیت تجارت افزایش سود است.
چنین دیدگاهی موقعیت آدام اسمیت، به جای اقتصاد بازار آزاد سرمایهداری را تحریف میکند.
اسمیت، اقتصاددان قرن هجدهم در کتابش “ثروت ملل”، اقتصاددانان متقاعد شده از آنچه امروز امری عادی و بسیار خوب است را متقاعد کرد.
سیستمی است که به مردم اجازه میدهد تا منافع خود را دنبال کنند.
این باور بنیان نظری و توجیه سیستم اقتصادی عاری از سرمایهداری شد.
با این حال اسمیت هشدار داد که این پیگیری منافع شخصی نمیتواند آزاد باشد.
او اصرار داشت که پیگیری منافع شخصی با ملاحظات اخلاقی عدالت و انصاف محدود شود. درنتیجه فرد نباید منحصراً به دنبال منافع فردی بگردد. زمانهایی هست که از نظر اخلاقی لازم است که منافع خود را به نام عدالت یا انصاف نسبت به منافع دیگران محدود کند.
برعکس، یک دیدگاه تجاری کاملاً خودخواهانه، به دنبال کردن منافع شخصی بدون محدودیت برای دنبال کردن آن است که بهطور اجتنابناپذیری منجر به خودخواهی میشود.
استفاده عادی از زبان انگلیسی این نکته را تصدیق میکند.
ما از دو واژه متفاوت، خود – بهره و خودخواهی استفاده میکنیم تا بین رفتاری که کاملاً قابلقبول است (رفتار -)، و رفتارهایی که از نظر اخلاقی نادرست (رفتار خودخواهانه) است، تمایز قائل شویم.
عهد جدید به ما یادآوری میکند که پیگیری منافع شخصی کاملاً قابلقبول است، زیرا عاقلانه توضیح میدهد که ما همسایهمان را به عنوان خود دوست داریم، درنتیجه به ما یادآوری میکند که اگر ما خود – عشق و منافع شخصی خود را نداریم، هم همسایگان و هم خودمان را به هم بزنیم.
باوجوداین، اگر ما منافع خود را به قیمت دیگری دنبال کنیم، بصورت غیر اخلاقی عمل کرده ایم.
برای داشتن یک جهان اخلاقی، زمان زیادی وجود دارد که افراد باید منافع خود را برای منافع مشترک فدا کنند تا این دیدگاه صرفاً تجاری را رها کنند.
کلمات پل رئیس را به یاد میآورم.
افزایش فروش به هزینه کسانی که این محصولات برای آنها مناسب نیستند، قابلتحمل نخواهد بود.
در یک مقاله پیشزمینه، در ابتکارات کنونی آن، هیات CFP علاقه خود را به کاهش عملکرد برنامهریزی مالی نشان میدهد.
در این مقاله فهرستی از ویژگیهای یک شغل را مشخص میکند که آنها از موسسه theAmerican تأییدشده و یادآور ویژگیهای هابنر هستند.
یک هیات تخصصی از دانش؛ یک فرآیند آموزش رسمی شناختهشده برای کسب دانش تخصصی لازم؛ استاندارد صلاحیت حرفهای حاکم بر پذیرش به حرفه.
یک استاندارد رفتار که رابطه پزشک را با مشتریان، همکاران و عموم تنظیم میکند؛ شناسایی وضعیت؛ پذیرش مسئولیت اجتماعی ذاتی در یک شغل که دارای منافع عمومی است؛
یک سازمان به پیشرفت تعهدات اجتماعی این گروه اختصاص دارد.
اخلاقیات در اینجا در استاندارد رفتار و پذیرش مسئولیت اجتماعی ذاتی در یک شغل که دارای منافع عمومی است، وارد میشود.
اما این استانداردها و مسئولیتهای کارکنان خدمات مالی چیست؟
آنها در اصول و قواعد باقیمانده کد گذاشته میشوند.
ما وقت نداریم تا تمام قوانین حاکم بر رفتار حرفهای CPA را بررسی کنیم. با این حال، میتوان با بررسی این اصول بهطور خلاصه با یکدیگر همکاری کرد.
انسجام در تقریباً همه کدهای اخلاقی حاکم بر متخصصان خدمات مالی ذکرشده است.
برای مثال، در کد هیئت مدیره انجمن متخصصان خدمات مالی ذکرشده است.انسجام به معنای بسیاری از چیزها برای بسیاری از افراد است، اما یکی از معانی اصلی انسجام، صداقت است.
مهم است که توجه داشته باشید که حتی کتاب مذکور، میلتون فریدمن، مدافع سود به عنوان هدف اصلی کسبوکار میگوید که پیگیری سود باید بدون فریب و تقلب انجام شود.
بعد از ۱۵ فصل(از کتاب منبع این متن-CONTEMPORARY REFLECTIONS ON BUSINESS ETHICS) غیرممکن است تاکسی را پیدا کند که عدم صداقت را محکوم نکند. تجارت روی اعتماد کار میکند، و ما باید برای رشد سیستم به مردم اعتماد کنیم.
با این حال، مهم است که توجه داشته باشید که یکپارچگی به معنای فراتر از گفتن حقیقت و صادق بودن است.
در کلام شکسپیر، این کتاب شامل این است که با خود صادق است.
لحظهای فکر کنید، در تصویری که ما از آن بیچاره ای داریم که در تصاویر متحرک، داستانها و نمایشها بازی میکند. این تصویر هنرمند است که از خیانت به تصویر خود (مأموریت خواندن) خودداری میکند (مأموریت را مطالعه میکند) تنها برای تولید چیزی که محبوب است، به منظور ساختن یک زندگی. چنین فردی اغلب به عنوان یک نمونه از یکپارچگی در نظر گرفته میشود.
بسیاری از بزرگترین هنرمندان جهان در زمان خود شناختهنشده بودند. با وجود مشکلاتی که با آنها روبرو بودند، در مورد آنچه هنر خواستار و اختصاصی به اهداف هنری خود بود، با آنها روبرو بودند. نبوغ آنها بعدها مشخص شد، و اکنون به خاطر واقعی بودن آنها به رسمیت شناختهشده است.
برنامهریز مالی در شرایطی مشابه با هنرمندان است.
برنامهریز مالی حرفهای به عنوان یک برنامهریز مالی برای کمک به مشتری وجود دارد.
برنامه ریزان حرفهای به یک رابطه اعتماد ویژه با یک مشتری وارد میشوند، جایی که برنامه ریزان مالی ممکن است باید تمایل خود را برای انجام آنچه میدانند درست برای مشتری خود انجام دهند.
فراموش کردن پیگیری آنچه برای مشتری سودمند است، هدف اصلی برنامهریز نیست. این کار به یکپارچگی برنامهریز آسیب میرساند.
برنامه ریزان مالی که نگرانیهای خود را قبل از اینکه مشتری برای درخواست یا مأموریت او درست نباشد، مطرح میکند. آنها فاقد انسجام هستند.
انسجام منجر به رفتارهایی میشود که رابطهای مبتنی بر اعتماد و اعتمادبهنفس ایجاد میکند که برنامهریز مالی به دنبال بهترین بهره و اعتماد مشتری به توانایی برنامه ریزان مالی برای تعیین این موضوع است.
مشتری برنامهریز حرفهای یکپارچگی آن را به این دلیل تشخیص میدهد که به دلیل آن یکپارچگی، برنامهریز تنها منافع مشتریان را به نفع منافع شخصی یا مزیت برنامهریز عمل نمیکند.
برای جمعبندی، یکپارچگی نیازمند صداقت و وفاداری به مأموریت یک فرد، مشتریان یک فرد و حرفه یک فرد است.
این امر نیازمند فردی است که با خودش و یا خودش به عنوان ارائهکننده خدمات مهم، برای مشتری یک مشتری و آنچه حرفه ایجاب میکند، صادق باشد.
عینیت
ویژگی دومی که در بیشتر کدهای خدمات مالی یافت میشود عینیت است.
اهمیت در ابتدا با روشی که فرد به چیزها نگاه میکند، سروکار دارد.
نگاه کردن به یک هدف عینی به معنای کنار گذاشتن تعصبات شخصی، ترجیحات و ملاحظه مزایای یک فرد و نگاه کردن به همه جوانب یک وضعیت به شیوهای صادقانه است.
باید مانند یک قاضی بیطرف باشد.این به معنای ایستادن و برداشتن مصالح خود از معادله است.
بنابراین، اگر برنامهریز مالی تحت تأثیر تمایل خود به توصیه یک محصول به مشتری قرار داشته باشد، برنامهریز به نظر نمیرسد که به صورت عینی اجرا شود.
برعکس، به نظر میرسد که رفتارش خودخواهانه و بیطرفانه است.
برنامهریز مالی باید از اینکه قضاوت خود را به چیزی غیر ازاین پرسش که آیا خدمات به نفع مشتری است یا خیر، اجتناب کند.
عینی بودن
تقاضا برای عینیت، ذهن را در قانون طلایی قرار میدهد.
با دیگران همان کار را انجام دهید که به شما نشان خواهند داد! اینکه باید خودتان را در مکان دیگری قرار دهید، بهترین راه برای رسیدن به عینیت است. درنهایت، عینیت باید برای غلبه بر منافع خود هنگامیکه با منافع مشتری تضاد داشته باشند، بلکه تضاد منافع دیگر نیز ضروری است.
نمونههایی از این امر بارها و بارها در برنامهریزی املاک دیده میشود که در آن حرفهای مشاور دو فرد در همان خانوادهای است که منافعشان در تضاد است.
صلاحیت
ازآنجاییکه یک حرفه نیازمند مجموعه خاصی از مهارتها یا دانش تخصصی است، الزاماً نیاز به صلاحیت اعضای آن دارد.
متخصص باید دانش و مهارت لازم برای انجام مأموریت خود را داشته باشد.
برای یک برنامهریز مالی در دنیای پیچیدهتر از ابزارهای مالی، داشتن دانش تخصصی نیاز به کسب دانش مستمر دارد.
همچنین نیاز به تمایل به پذیرش محدودیتها و نادانی در مناطقی است که در آنها صلاحیت وجود ندارد.
بنابراین درحالیکه صلاحیت نیازمند کسب و حفظ سطح کافی دانش و مهارت، و همچنین توانایی بهکارگیری مؤثر دانش در ارائه خدمات است، فراتر از آن، شاید صلاحیت نیاز به دانستن آنچه فرد نمیداند، نیاز دارد.
متخصص نیاز خِرد و فروتنی دارد تا محدودیت او را تشخیص دهد تا او بداند که مشاوره یا ارجاع مناسب است.
در دورهای از متخصصان فوری بر روی همه چیز، شناخت محدودیتهای یک فرد مهم است.
انصاف
میتوان گفت که انصاف یکی است، اگر بنیادیترین مفاهیم اخلاقی نباشد.
انصاف بهطورکلی به عنوان دادن به همه آنها درک میشود.
یکی از آنها تعیین میکند که چه چیزی به خاطر چیست؟
خود را در جای دیگری بگذارید.
ازاینرو انصاف با دیگران به همان شکل رفتار میکند که شما میخواهید با آنها رفتار کنید.
البته، همانطور که میبینیم، در قاعده طلایی قرار میگیرد، که نیاز به آن دارد که ما به دیگران مانند آنچه برای ما انجام دادهاند، انجام دهیم.
به این ترتیب، انصاف، درست مانند اصل عینیت، به بیطرفی و صداقت فکری مربوط میشود.
قانون طلایی تکنیکی برای دستیابی به این بیطرفی فراهم میکند.
برای منصفانه بودن باید بدانیم که چیزهایی را تشخیص دهیم که همان چیزی هستند که باید با آنها رفتار شود.
ازآنجاکه با توجه به حقوق اساسی، همه انسانها یکسان هستند و باید با آنها بصورت یکسان رفتار شود.
درمان متفاوت باید تنها در صورتی رخ دهد که تفاوتهای مرتبط بین افراد وجود داشته باشد.
فرض کنیم پدر و مادرت برای هیچ دلیل مشخصی به خواهرت هدیه داده بودند و به تو هیچ هدیه نداده بودند.
شما فکر میکردید که چنین رفتاری عادلانه نبوده و معیار دوگانه در کار بوده است.
طرف مقابل شما را دوست داشت و با شما مثل دیگران رفتار نمیشد.
با اینکه هیچ کاری نکرده بودند که مستحق چنین معالجه ویژه باشند، رفتار بهتری داشتند.
احتمالاً از این رفتار، بدت میآید و میخواهی بدانی که چرا این اتفاق افتاد.
اگر شما نمیتوانید دلیل دیگری برای رفتارهای مختلف ببینید، احساس میکنید که این کار غیرمنصفانه است و بل شما هم باید مانند خواهر یا برادر خود رفتار کنند.
صداقت ذهنی نیازمند تفکر بیطرف حتی با توجه به خودمان است، مهم نیست که اگر بخواهیم به شیوهای خاص درمان شویم، نباید با دیگران در همان وضعیت رفتار کنیم.
اگر تفاوتی بین ما و دیگران وجود نداشته باشد، آنها باید مانند ما رفتار کنند، و بالعکس، زیرا ما بهتر از آنها نیستیم.
همه چیز مساوی است، منافع ما بیشتر مستحق پر شدن از هر شخص دیگری نیست. اگر احساس کنیم که مستحق احترام و مراقبت و عشق هستیم، باید تشخیص دهیم که دیگران هم هستند.
ازاینرو، همانطور که این اصل میگوید، انصاف شامل تبعیت از احساسات، تعصب، و تمایل خود است تا به یک موازنه درست از منافع متعارض دست پیدا کند.
اگر شما برنامهریز مالی هستید، تست آمادگی شما برای انصاف به سمت مشتری این است که از خودتان بپرسید.
آیا میخواهید همان محصول را که برای مشتری توصیه میکنید، و در همان وضعیت مشتری هستید، درخواست کنید.
بطور مشخص اصل انصاف، مستلزم آن است که تضاد منافع برای احزاب مربوطه فاش شود.
اگر به دو نفر مختلف وفادار باشم که ممکن است درگیری داشته باشند، و من را به سمت دیگری هدایت کنند، این عادلانه است که من آن را به طرفین فاش کنم، بنابراین آنها میدانند که عینیت من به چالش کشیده شده است.
آنها میتوانند به درستی ارزیابی کنند که آیا آسیبی به آنها وارد میشود یا نه، یا بهطور غیرمنصفانه با آنها برخورد خواهد شد، درنتیجه بهطور بالقوه به آنها آسیب میرساند.
محرمانه بودن
بشر، در جهان عمومی، نیاز به یک فضای خصوصی در زندگی خود دارد.
باوجوداینکه افشا و باز بودن چیزهای خوب هستند، نسبتاً واضح است که قابلیت اعتماد در برخی از زمینهها مطلوب است.
افراد حق دارند که حریم خصوصی خود را حفظ کنند.
زمانی که مردم به یک وکیل یا پزشک میروند، اغلب لازم است چیزهایی درباره خودشان فاش کنند که نمیخواهند دانش عمومی باشند.
بسیاری از متخصصان در ارائه خدمات به مشتریان در مورد مشتریانی که باید به این نیاز احترام بگذارند و محرمانه نگهداری کنند، خیلی چیزها یاد میگیرند.
وضعیت مالی اغلب یکی از چیزهایی است که مردم میخواهند خصوصی نگهدارند.
وقتی آنها به یک برنامهریز مالی میروند، باید اعتماد کنند امور مالی شخصی خود را محرمانه نگه میدارند.
برنامهریز وظیفه دارد تا بدون رضایت ویژه مشتری، هیچ اطلاعات محرمانه مشتری را افشا نکند.
برای ارائه خدمات مؤثر، برنامهریز باید تا حد ممکن در مورد امور مالی مشتری آگاهی داشته باشد، اما مشتری تمایلی به ارائه چنین اطلاعاتی در صورتی که برنامهریزی مالی متعهد نباشد را ندارد و مایل به ارائه چنین اطلاعاتی نخواهد بود.
مشتری مظنون است که برنامهریز این اطلاعات را محرمانه نگه نخواهد داشت.
برنامهریز که اطلاعات مالی در مورد مشتریان را فاش میکند، بسته به حساسیت اطلاعات، به صورت غیرقانونی عمل میکند.
با این حال، به عنوان یک قاعده کلی، برنامهریز نباید بدون رضایت ویژه مشتری، اطلاعات محرمانه مشتری را افشا نکند، البته زمانهایی وجود دارد که استثنائاتی نیز برای این اصل وجود دارد.
برای یک مثال ساده، اگر برنامهریز تعیین میکند که یک مشتری به بیمه عمر نیاز دارد و مشتری یک شرط از پیش موجود دارد که بر روی بیمه نامه تأثیر میگذارد، برنامهریز نیاز دارد تا این اطلاعات را در نوشتن این سیاست گزارش دهد.
همچنین مواقعی وجود دارد که فرآیند قانونی نیاز به افشای اطلاعات محرمانه دارد.
درنهایت، در مواردی که برنامهریز بهاشتباه متهم میشود، یا اگر یک اختلاف مدنی وجود داشته باشد، برنامهریز از الزامات محرمانگی معاف میشود.
اصل نهایی کد اخلاق هیئتمدیره برای برنامهریزی مالی، تجویز با پشتکار است.
سخت کوشی به معنای ارائه خدمات به صورت منطقی و کامل است و شامل برنامهریزی و نظارت بر ارائه خدمات حرفهای میشود.
ازآنجاکه تلاش معمولاً به سرعت و با توجه است، تقاضا برای فوری و کامل بودن خدمات بدیهی است.
اما به همراه سرعت عمل و دقت ، همچنین به معنی مراقب بودن به ویژه در مورد رفتار در حرفه یک فرد است.
ازاینرو، اگر کسی نقش نظارتی را اشغال کند باید در مورد فعالیتهای زیردستان خود کوشا باشند.
نتیجهگیری
ما هفت اصل از اصول اخلاقی هیات CFP که برنامه ریزی مالی را تعیین می کند پوشش دادهایم.
آنها بهطور خلاصه به عنوان هر چیزی مسئولیتهای اخلاقی برنامهریز مالی قرن بیست و یکم را بر عهده داشتند.
برنامهریزی مالی را نمیتوان به خوبی انجام داد مگر اینکه یک عنصر اعتماد بین مشتری و برنامهریز وجود داشته باشد.
اخلاقیات و رفتار اخلاقی تمایل دارند از این اعتماد حمایت کنند.
در سخنرانی اخیر در دانشکده آمریکایی، جک برنان، مدیرعامل ونگارد در مورد الگوی جدید حرفهای گری تفکر کرد، که به دنبال منافع مشتری و مشکلات پیش روی متخصصان خدمات مالی بود.
من نگران هستم که بسیاری از شرکتها در صنعت مالی این ایده را از دست دادهاند که شرکتهای خدمات مالی برای خدمت به مشتریان خود وجود دارند.
ایده قرار دادن مشتری برای اولین بار توسط هر چیز دیگری که در این دنیای شدیداً رقابتی و در حال تغییر که به سرعت در حال تغییر است قرار میگیرد.
ما از طریق یک انقلاب خدمات مالی زندگی میکنیم، به لطف شرایط مساعد رویدادهای، ازجمله تغییرات جمعیت شناختی، تغییرات قانونی، و البته بازار طولانی مدت .
مرزهایی که زمانی بانکداری خردهفروشی، اوراق بهادار، صندوقهای سرمایهگذاری مشترک، اموال / تلفات و بیمه عمر را از هم جدا کردند
دارن ناپدید میشن.
زمان تغییرات رعدوبرق و فشارهای رقابتی شدید میتواند یکزمان بسیار خطرناک برای یک صنعت باشد.
درحالیکه تغییر و رقابت محرک هستند، آنها باعث ایجاد کسبوکار میشوند تا بپرسند که آیا زمان بالایی برای دور انداختن ایدههای قدیمی در مورد مدلهای کسبوکار آنها وجود دارد.
در موقعیتی مثل این، خیلی آسان است که چشم از ارزش اساسی یا بدتر از آن را از دست بدهم، آنها را مثل یک بچه به عنوان بهترین نوزاد با خودش بیرون میاندازم.
آگاهی خوب است اما در خدمات مالی، درمان مشتری با صداقت ، به همان اندازه مهم است که همه نکات ظریف محصولی که ما میفروشیم را میشناسد.
. ما بدون مشتری هامون هیچی نیستیم
اگر بخواهیم تحمل کنیم، باید اطمینان حاصل کنیم که شرکتهای ما بر روی یک بنیاد اخلاقی حرفهای عمل میکنند و ما افراد خود را با این فرصت برای تجدید منظم دانش تخصصی خود و آگاهی اخلاقی خود فراهم میکنیم …
تقویت حرفهای ارائهدهندگان خدمات مالی درنهایت امنیت مالی افراد، خانوادهها، کسبوکارها و جامعه را تقویت میکند.
برنامه ریز مالی باید یک حرفهای واقعی باشد، باید حساسیت اخلاقی را برای دانستن زمان مواجهه با یک موقعیت با یک مؤلفه اخلاقی، تصور اخلاقی برای کمک به فراهم آوردن وسایل مؤثر برای تفکیک شرایط اخلاقی، و قضاوت اخلاقی برای کمک به او برای ارزیابی روشهای مختلف چنین تصمیمی، توسعه دهد.با این حال برنامهریز مالی مجبور نیست آن را بهتنهایی انجام دهد.
آنها به عنوان یک متخصص در این وظایف حساس، تخیل و قضاوت توسط انجمنهای خود هستند، که بهطورکلی یک کد اخلاق برای پیروی و مثالهایی از بهترین شیوههای اخلاقی ارائه میکنند.
این کدها باعث میشوند تا آنها به حوزههای رفتاری حساس شوند که دارای ابعاد اخلاقی و نیز کمک به آنها در تعیین اینکه کدامیک از رفتارها قابلقبول است .
درحالیکه سنگ خارا را با تیغ زدن به سنگ خارا و یا کلنگ زار را با یکرشته نخ ابریشم تشکیل می شود، پس امید داشته باشید که با چنین ابزار دقیق و حساسی چون دانش بشری و عقل بشری مقابله کنید.
پژوهشی در حوزه نظریه اخلاقی