استراتژی شغل ویژه مدیران چه میتواند باشد؟
استراتژی واقعاً چیست؟
استراتژی کلمه ای است که ریشه ای در جنگ دارد و خیلی ها ریشه این کلمه رو درگذشته از جنگ میشناسند.
چرا گذشته کلمه استراتژی به این جنگ وابسته است و یا ریشه آن را در کلمه جنگ میبینند.
برداشتها و گفتههای متفاوتی وجود دارد اما من قصد دارم برداشت خودم رو خدمت شما عرض کنم.
هر جنگی معمولاً از دو طرف مقابل ایجاد میشود که هر کدام از آن طرفها به دنبال به دست آوردن خواستههای خودشان هستند و بهنوعی برنده و پیروز شدن در جنگ است.
برای پیروز شدن در جنگ به برنامهریزی اصولی نیازمند هستیم و این برنامه داشتن و از قبل شرایط مختلف را پیشبینی کردن و برنامهای برای آن طراحی کردن یعنی استراتژی داشتن، که میتواند دلیلی برای موفقیت باشد.
پس بهعبارتی دیگر استراتژی یعنی داشتن برنامه و طرح برای رسیدن و تحقق بخشیدن به خواستههای خود.

بررسی ضرورت توجه به موضوع استراتژی شغل ویژه مدیران
در ابتدا درباره مسائل پست مدرنیسم صحبت کنیم که دوره پست مدرنیسم چه رابطه ای با استراتژی شغل ویژه مدیران دارد.
دوره پست مدرنیسم به ما میگوید که آینده از الگوی گذشته پیروی نمیکند و همچنین تغییرات عظیم، پیچیده و غیرخطی هستند.
واژه پست مدرنیسم، به دورهای بعد از دوران مدرن اشاره میکند که در زبان فارسی ما هم با کلماتی مثل فرا نوگرایی و نوگرایی ترجمهشده است.
مدیران اگر قصد داشته باشند که در این دوران به موفقیت برسند، همانطور که قبلاً هم گفتیم دلیل وجودیت و یا فلسفه داشتن یک استراتژی هم همین است، یعنی رسیدن به موفقیت و یا خواستههای خودمان که ممکن است هر موضوعی باشد، باید به سمت جهانی شدن که در سایت مقالهای هم تحت عنوان اجرای کلاس جهانی برای تأمینکنندگان در سایت قرار دادهشده است، حرکت کنند.
حرکت به سمت جهانی نیازمندی هایی هم دارد که مهم ترین آن میتواند ایجاد یک زیرساخت مناسب باشد.

نکته مهم:
مدیران باید بدانند که طرح و برنامهای برای جهانی شدن داشته باشند یعنی نوع نگاه به شغل و یا سازمان خود را به سطح جهانی تبدیل کنند و تمامی فرایندها را باید بر اساس جهانی شدن اجرایی کنند.
حرکت به سمت اقتصاد جهانی باید از بخشهای مختلف مدنظر قرار بگیرد.
بخشهایی مثل فناوری اطلاعات، ایجاد تحول اساسی، ترویج دانش، ارزشآفرینی، فشارهای بیرونی، ایجاد بازار و بخشهای مختلفی دیگری که باید با جدیت بررسی شوند که هر کدام از آنها ممکن است مشکلاتی هم در مسیر خودشان داشته باشند.
بطور مثال:
- فناوری اطلاعات: مشکلات در تصمیمگیری برای ایجاد زیرساخت توسعه فناوری اطلاعات
- نبود تحول اساسی در سازمان: حفظ تفکرات سنتی به همراه اشتیاق بر استفاده از فنّاوریهای روز
- مشکلات در ترویج دانش: نگرش تجددگرایانه به تحقیقات
- نفوذ مشتریان: نبود اعتقاد به تحول ارزش به مشتری
از صحبتهای بالا میتوانیم نتیجه بگیریم که محیط شغل، نسبت به گذشته بهصورت کلی تغییر کرده است و اینجاست که سؤال مهمی مطرح میشود که باید با دقت زیاد به آن پاسخ دهیم.
آیا آمادگی لازم را برای این تغییرات داریم؟
این تغییرات و یا پاسخ دادن به سؤالات همگی بهنوعی کمک میکند که ما طرح و برنامهای داشته باشیم و این طرح و برنامه هم برابر است با داشتن یک استراتژی برای دسترسی به خواستههایی که ممکن است در شغل ما ایجاد شود.
به عبارت دیگری اگر بخواهیم یک استراتژی برای شغل خودمان داشته باشیم باید به سؤالات اساسی پاسخ دهیم.
سؤالات اساسی:
۱- در کجا قرار داریم؟
۲- به کجا میخواهیم برسیم؟
۳- چگونه این مسیر را طی کنیم؟
شما میتوانید از طریق لینک زیر به پادکست مدیریتی که در مورد سؤالات اساسی کسب و کار است گوش دهید.
یک مدیری که قصد دارد به فکر ایجاد تغییرات اساسی در کسب و کار باشد باید به موارد گوناگونی بپردازد.
۱- وضعیت و قدرت شغل خود را بهخوبی شناسایی کند.
۲- زنجیره ارزش در فرآیندهای شغل خود را شناسایی کند.
۳- استراتژی های توسعه شغل خود را شناسایی کند.
یادآوری:
در این مقاله با عنوان استراتژی شغل ویژه مدیران در مورد این صحبت میکنیم که چگونه استراتژی شغل داشته باشیم که بتواند در امر مدیریت کردن شغلمان ما را یاری کند و تا اینجا سعی کردیم پیرامون شناخت استراتژی و تاریخچه آن و معنا و مفهوم استراتژی و اینکه با وجود دوران جدید تغییرات، برای شغلها ماهیت ضروری پیدا کرده است صحبت کنیم و در ادامه یک نمونه استراتژی که بتوانید از آن در مسیر رشد شغلتان استفاده کنید، را خدمت شما معرفی کنیم.
استراتژی مدل هفت اس مکنزی
استراتژی مدل هفت اس مکنزی زمانی به ما کمک میکند که ما شناخت کافی را بر شغل خودمان نداشته باشیم و یا اطمینان کافی از اینکه بخشهای شغل ما با هم هماهنگ هستند و یا خیر؟
که البته میتوانیم با این دید هم نگاه کنیم که اجرای این استراتژی میتواند در هر شرایطی به بهبود شغل ما کمک کند.
در این مدل به بررسی عوامل مختلف میپردازیم، عواملی مثل:
۱- عوامل داخلی
۲- عوامل خارجی
۳- عوامل داخلی و خارجی
در اوایل دهه ۸۰ میلادی چارچوب هفت اس مکنزی به سفارش کمپانی مکنزی توسط پیترز و وارتن ارائه شد.
این مدل هفت عامل داخلی سازمان را مطرح میکند که جهت حصول موفقیت، بایستی همراستا و هماهنگ با یکدیگر باشند.
اهداف استراتژی مدل هفت اس مکنزی
- افزایش بهره وری یک شرکت
- بررسی تأثیرات آینده در یک شرکت
- در راستا نبودن بخشها و فرآیندها در حین اجرایی کردن مسئولیتها
- تعیین بهترین راه پیاده سازی یک استراتژی پیشنهادی برای شغل ما
- بیشتر کردن کارایی و بهرهوری
نکته: فرق بین کارایی و بهرهوری
- کارایی: حداکثر کردن بیشترین استفاده از دادهها است.
- بهره وری: بهره وری مثل کارایی است ولی در انتها ارزیابی میشود که چقدر است،
- بهره وری پویایی دارد و هر لحظه میتواند که این نسبت را بیشتر کند.
هدف اصلی استراتژی هفت اس مکنزی افزایش بهره وری است که مدیران میتوانند از آن بهعنوان استراتژی شغل شان استفاده کنند.

مؤلفههای استراتژی هفت اس مکنزی
۱- استراتژی (sterategy): طرحی که برای ایجاد مزیت رقابتی در یک فضای رقابتی، اندیشه شده است.
۲- ساختار (structure): چارت سازمانی و شیوهای که سازمان ساختاردهی شده و اینکه چه کسی به چه کسی گزارش میدهد.
۳- سیستمها (systems): فعالیتهای روزانه و رویه هائی که کارکنان بایستی انجام دهند تا کارها به انجام برسند.
۴- ارزشهای مشترک (shared values): این مؤلفه در ابتدای ارائه مدل «اهداف متعالی» نامیده میشد. اینها ارزشهای اصلی شرکت هستند که در فرهنگ سازمانی و نظام عمومی مربوط به اخلاق کاری خود را نشان میدهند.
۵- سبک رهبری (staff): سبک مدیریت انتخابشده برای شغل
۶- کارکنان (style): کارکنان و توانمندیهای عمومی آنها
۷- مهارتها (skills): مهارتهای عملی و کارایی کارکنانی که در سازمان مشغول بکار هستند.
قرار دادن ارزشهای مشترک در مرکز مدل تائید میکند که این ارزشها برای توسعه تمامی مؤلفههای حیاتی دیگر، محوریت دارند. ساختار، استراتژی، سیستمها، سبک مدیریت، کارکنان و مهارتهای شرکت، همگی از این مطلب نشات میگیرند که سازمان در اصل به چه دلیلی شکلگرفته است؟ و به چه چیزی پایبند است؟
چگونه از مدل هفت اس مکنزی برای استراتژی شغل خودمان استفاده کنیم؟
همانگونه که قبلاً هم ذکر کردیم ماهیت این مدل استراتژی بر این اساس است که بتواند عملکرد بخشهای مختلف شغل را با هم همراستا بکند، به این منظور برای استفاده از این مدل باید سوالاتی را در هر بخش مطرح کنیم و با دقت به آن سؤالات پاسخ دهیم.
سؤالات مدل استراتژی هفت اس مکنزی در بخشهای مختلف
استراتژی:
- استراتژی ما چیست؟
- چگونه قصد رسیدن به اهدافمان را داریم؟
- چگونه با فشارهای رقابتی برخورد کنیم؟
- چگونه با تغییرات خواستههای مشتری برخورد خواهد شد؟
- استراتژی چگونه برای جریان محیطی تنظیم میشود؟
سیستم ها:
- سیستم های اصلی که شغل ما را راه میاندازد کدام ها هستند؟
- سیستم های مالی و منابع انسانی را هم مانند سیستم ارتباطات و سیستم مستندسازی لحاظ نمایید.
- کنترل ها در کجا قرار دارند و چگونه پایش و ارزیابی میشوند؟
- تیم از چه قواعد داخلی و فرآیندهایی استفاده میکند تا در جریان امور باشد؟
ساختار:
- شرکت چگونه تقسیم شده است؟
- سلسلهمراتب چیست؟
- چگونه اعضای شرکت خودشان را سازماندهی و همراستا میکنند؟
- چگونه بخشهای مختلف فعالیتها را هماهنگ میکنند؟
- آیا تصمیم گیری و کنترل متمرکز است یا غیرمتمرکز؟ آیا همانگونه است که باید باشد؟
- خطوط ارتباطی کجا قرار دارند؟ صریح هستند یا ضمنی؟
ارزشهای مشترک:
- ارزشهای اصلی کدماند؟
- فرهنگ شغل ما چیست؟
- ارزشها چقدر قوی هستند؟
- ارزشهای بنیادی که شغل ما بر آن بناشده است چه هستند؟
مهارتها:
- قویترین مهارتهای ارائهشده درون شغل ما کدام هستند؟
- آیا خلائی در مهارتها وجود دارد؟
- شغل ما به انجام خوب چه کارهایی معروف است؟
- آیا کارکنان فعلی توانایی انجام کار رادارند؟
- مهارتها چگونه پایش و ارزیابی میشوند؟
کارکنان:
- چه جایگاهها یا تخصصهایی درون تیم ارائه شده است؟
- چه جایگاههایی باید پر شوند؟
- آیا خلائی در کارهای موردنیاز وجود دارد؟
سبک مدیریت:
- سبک مدیریت شما چقدر مشارکتی است؟
- سبک رهبری چقدر مؤثر است؟
- کارکنان تمایل دارند مشارکتی باشند یا رقابتی؟
- آیا تیم واقعی درون سازمان انجاموظیفه میکنند یا فقط گروههای ظاهری هستند؟
نحوه استفاده از پاسخهایی که با دقت به سؤالات استراتژی هفت اس مکنزی دادیم، با استفاده از ماتریس صورت میگیرد که به ماتریس هفت اس مکنزی معروف است.
بررسی پاسخها به ما کمک میکند که خلأها و ناسازگاریها و ناهمگنیهای شغل خود را بهتر بشناسیم.
دو حالت مختلف را ترسیم میکنیم:
- حالت اول: شرایط موجود که توسط بررسی و با پاسخ دادن به سؤالات آن را شناسایی کردیم.
- حالت دوم: حالت ایده آلی است که دوست داریم شغل ما، آن شرایط را داشته باشد.
برای هرکدام از حالتها ماتریسی به شکل زیر طراحی میکنیم و هر کدام از ویژگیها را در مقابل یکدیگر مقایسه میکنیم.
بطور مثال مقایسه میکنیم که استراتژی ما در مقایسه با مهارت چه ویژگی دارد و چه شرایطی را ایجاد کرده است.
با این کار شما نقاط ضعف و نقاط ناهمگن را شناسایی میکنید و در مسیر همراستا کردن آنها شغل خود را بهپیش میبرید و بر اساس آن تصمیمات جاری و آینده شغل خود را میگیرید.
جمع بندی
در ابتدا استراتژی را شناختیم و فهمیدیم که با توجه به شرایط موجود باید برای همگامی و موفق شدن در شغلمان یک طرح و برنامهای داشته باشیم و همانطور که اشاره شد، داشتن طرح و برنامه بهنوعی خود استراتژی است و در مرحله آخر هم با یک نوع استراتژی بهعنوان استراتژی هفت اس مکنزی آشنا شدیم که با استفاده از آن شغل خود را در بخشهای مختلف در تحقق بخشیدن اهداف همراستا کنیم.
مشاور کسب وکار در بندرعباس
مدیر وب سایت کسب و کار شما
نظر شما درباره «استراتژی شغل ویژه مدیران» منتظر شنیدن نظرات شما هستیم.
سلام متشکرم
مثل همیشه عالی
سلام
سپاس از شما بابت همراهی